اشعار امام
14 خرداد 1395 توسط معاونت پژوهش مدرسه فاطمه الزهرا س داراب
سبوی دوست
عمری گذشت و، راه نبردم به کوی دوست
مجلس تمام گشت و، ندیدم روی دوست
گلشن معطّر است سراپا ز بوی یارگشتیم هر کجا، نشنیدیم بوی دوست
هر جا که میروی، ز رخ یار روشن استخُفاش وار، راه نبردیم سوی دوست
میخوارگانِ دلشده ساغر گرفتهاندما را نمی نصیب نشد از سبوی دوست
گوش من و تو، وصف رخ یار نشنود ورنه جهان ندارد جز گفتگوی دوست
با عاقلان بگو که: رخ یار ظاهر استکاوش بس است این همه، در جستجوی دوست
ساقی ز دست یار به ما باده میدهد
بر گیر می تو نیز ز دستِ نکوی دوست